تحلیل آمار سایت و وبلاگ خووووووب نفس بکش... - ترجمه ی زندگی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

سلام

----------

انگار دیروز یه حالی داشتی و امروز یه حال دیگه...
یعنی دقیقاً دیروز و امروزت با هم فرق می کنه...
انگار که از یه مرزی رد شدی و پاتو گذاشتی توی یه عالم دیگه...

به طرز عجیبی این ماه با ایام دیگه فرق می کنه!

مطمئنم می دونی چی می گم...

می خوای بهتر حس کنی؟

پس چشماتو ببند!

چشماتو ببند و خوووووب حس کن...

اصلاً حتی لازم نیست عبادت خاصی هم بکنیم که حسش کنیم...
همون نفس هم که می کشیم روحمون تازه می شه...

اصلاً یه گرمای مطبوعی.. نه، یه دلگرمی مطبوعی توی فضا موج می زنه!

ببین..
عبادت که به جای خود، قرآن خوندن که به جای خود، حتی کارهای دنیایی هم زیبا شدن!
مثلاً غذا خوردن دیروزت رو با امروزت مقایسه بکن..
از امروز حتی غذا خوردن هم حس و حال معنوی داره..
رنگ و بوی سفره ها هم عوض شده...
مزه ی غذا هم عوض شده...
انگار که خدا داره با دست خودش لقمه می ذاره دهنت!

چشماتو ببند و خووووووب نفس بکش...

از امروز هوا هم خوش رنگ و بو تر شده..
از امروز هوا هم عاشقانه تر شده...

کاش خوووووب نفس بکشیم...
تا داریمش توی فضای متفاوتش خووووب عاشقی کنیم.. تا تموم نشده...

که از حالا دلم عزای تموم شدنش رو گرفته.. عزای اون غربت واپسین غروب.. عزای اون بغض شام آخر رو...

تا تموم نشده باید قدرشو بدونم...

می خوام یک ماه تمام چشمامو ببندم و خوووووووب نفس بکشم...

توی این فضای معطر، دل خرابتو بسپر به این روزها...

باهاش حرف بزن، براش گریه کن، ازش کمک بخواه...

که گشایشی اگر باشه توی همین روزها و شب هاست...

چشماتو ببند و حسش کن...

از امروز دنیا بهشتی شده..

پس..
خووووووب نفس بکش...

---------

آغاز ماه عاشقی مبارک باد...

دعاگوتون هستم و التماس دعای خاص دارم...


[ شنبه 91/4/31 ] [ 3:10 صبح ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 74
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 290544